خیانت نکردم گله نکن....
وقتی تو جاخالی دادی!!!!!
او بغلم کرد تا زمین نخورم
خیانت نکردم گله نکن....
وقتی تو جاخالی دادی!!!!!
او بغلم کرد تا زمین نخورم
ابراهیم نیستم اما.....
کودک درونم را قربانی کسی کردم که....
ارزشش کمتر از گوسفند بود....
عزیزم علاوه بر اینکه جات خالی نیست...
سر اینکه کی جات بیاد دعواست ....
من نه عاشق هستم
ونه محتاج نگاهی که بلغزد برمن
من خودم هستم وتنهایی و یک حس غریب
که به صدعشق وهوس می ارزد
من نه عاشق هستم
ونه دلداده به گیسوی بلند
ونه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم
که مرا از پس دیوانگی ام میفهمد !!!
من خودم هستم و یک دنیا ذکر
که درونم لبریز
شده از شعر حقیقت جویی
من نه عاشق هستم
نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها
من نه عاشق هستم
ونه محتاج نوازش یا مهر
من دلم تنگ خودم گشته و بس
مَنِشینید کنارم
پیِ دلجویی و خوش گفتاری
که دلم از سخنان غم و شادی پر شد
من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد در من...
اینروزها به ســیگارِ دستم هم مشکوکــم
نمیدانم به لبان چه کسـی چسبیده
که اینگونه ســـرد کام میدهد...!!!
واژه ام را چاک چاکش میکنم
زنده زنده زیر خاکش میکنم
روی قلبم روی این تخته سیاه
مینویسم عشقو پاکش میکنم...
یـــک نقطـــــ ه . . .
یــک عــــآلمـ ه بغض . . .
یــک دنیـــآ حــرف . . .
یـــک دلِ شکـــستـــ ه . . .
و بــی نـــهآیَت خــــآطره . . .
کــــآفیست بـــرآیِ جـــوآن مـــرگ شدن . . . !
دیوونگی یعنی :
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم ...
انگار تا حالا ندیدیش ...!
بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!
بگی خو آخه دلم همش یه ذره میشه برات ...
بغض کنی و اشکات بریزه ...
شمارشو با ذوق بگیری شاید اینبار جوابتو داد ....
شاید با مهربونی بگه جونم ...
شاید ..شاید ..شاید ...
همین شاید گفتنات...
بازم همین صدای مسخره تو گوشت میپیچه :
مشترک مورد نظر پاسخگو نمی باشد،
لطفاً مجدداً بمیرید...!
میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
... ... به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,
نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است...
و من کاغذ بی رنگ !
اینجا زمین است ..!
میان ایـــ ــن همه " نامــ ـــردی" باید
" شیطــ ــان" را بستاییم کهــ دروغ نگفتــ ـــ
جهنـم را به جــ ــان خرید
امــ ــا
تظاهر بهـ " دوستـــ ــ داشتن " انســ ــان نکرد...
بــــــــــــــــرو!!!!
ترســــ از هیچ چیز ندارمــــ
وقتیـــــ یقینـ دارم بیشتر از منـــ
کسی دوستت نخـــــــواهد داشت...
بیشتر از منــــ کســی طاقت کمـــ محلی هایـــت را ندارد..
بــــــــــــرو!!!!
ترس برای چه؟؟
وقتی می دانمــ یکــ روز تُف می اندازی به رویـــــ تمام آن هایی که
به خاطرشــــان من را از دستـــــ دادی.... !....حتی بابات
سهراب گفت:" زیرباران باید رفت...
چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "
چشمها راشستم باز همان را دیدم
جز دو رنگی و دروغ
جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید.
پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب.
دورهء تلخ فریب
دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب.
دورهء این همه نامردی هاست.
تو اگرمیدانستی!
دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟
باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟
آدم وقـتي يـه حـس تکرار نشدني رو
ديگه اون حــس رو با کـس ديگه اي
بـعـضي حــس هـا ..
مـثـل بــعـضـي آدم هـا ..!
گاهی جلوی آینه می ایستم ...
خودم را در آن می بینم! ...
دست روی شانه هایش می گذارم ....
و میگویم:
چه تحملی دارد دلت ...
بیـخیـآل خیـآلـت میـشـومـ ...
و مـے سپـآرمت بہ دَسـت "او"
امـآ چہ ڪنـمـ ڪہ "او"
فـقـط یـڪ ضَمـیر "سـوّم شـخص غـآیـب" نیسـت ...
"او" ڪســے اسـت ڪہ ...
تـمـآم هـسـتـے ایـטּ اوّل شـخـص مـُخـآطـب حـآضرَت رآ ...
بہ آتـش ڪشـیـده اسـت ...
*** دار بـــزن خـــاطـــره کـــسـی را کـه تـــــــو را دور زده ! ***
چه کسی می گوید گرانی شده است؟
دوره ی ارزانیست.
دل ربودن ارزان دل شکستن ارزان.دوستی ارزان دشمنیها ارزان
چه شرافت ارزان.
تن عریان ارزان.آبرو قیمت یک تکه نان و دروغ از همه چیز ارزانتر
قیمت عشق چه قدر کم شده است!کمتر از آب روان!
و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان . . .
می دونم برات عجیبه این همه اسرار و خواهش
این همه خواستن دستات بدون حتی نوازش
می دونم که خنده داری، واسه تو گریه یه درده
می گزری از من و میری، اما بازمن برمی گردم
چاره ای جز این ندارم اخه خون شدی تو رگهام
می میرم اگه نباشی بی تو من بد جوری تنهام
می دونم یه روز می فهمی روزی که دنیا رو گشتی
من چه جوری تو رو خواستم تو چه جور ازم گذشتی